جدول جو
جدول جو

معنی تنک کاردن - جستجوی لغت در جدول جو

تنک کاردن
پهن کردن، افشان کردن
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از تنک کردن
تصویر تنک کردن
پهن کردن، گسترانیدن فرش بر روی زمین
فرهنگ فارسی عمید
(اِ کَ دَ)
گشاده و روان کردن چیزی زفت و سطبر را. ترقیق. رقیق کردن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : اکنون اصل آب هواست، چون آب را تنک تر کنی هوا گردد. (کتاب المعارف). تنک کردن شیر را، به آب آمیختن آن را. تنک کردن گل را، آب آن را افزودن. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) ، از سطبری چیزی کم کردن. (یادداشت ایضاً) ، از زمین بیرون کشیدن مقداری از گیاهان را تا فاصله میان آنان پیدا شود و بقیه به نیروتر گردند. (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). رجوع به تنک و دیگر ترکیبهای آن شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
هیلیدن وا گذاشتنرها کردن ول کردن دست کشیدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تنک کردن
تصویر تنک کردن
نازک ساختن، کم حجم کردن، پهن کردن گسترانیدن فرش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
((تَ. کَ دَ))
واگذاشتن، رها کردن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
Narrow
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
Depart, Desert, Forsake, Leave, Quit, Vacate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
rétrécir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
partir, déserter, abandonner, quitter, évacuer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
آب تنی کردن
فرهنگ گویش مازندرانی
تحریک کردن، تیز کردن، آماده کردن، کوک کردن ساز و ادوات
فرهنگ گویش مازندرانی
توافق صاحبان گله مشترک بر سر تقسیم دامها بر مبنای غث و ثمین
فرهنگ گویش مازندرانی
کنایه از: رشد کردن و متمول شدن
فرهنگ گویش مازندرانی
پهن کردن، گستردن
فرهنگ گویش مازندرانی
جمع کردن، بستن
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
partir, desertar, abandonar, deixar, desocupar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
vernauwen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
vertrekken, deserteren, verlaten, stoppen, leegmaken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
estrechar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
partir, desertar, abandonar, dejar, desocupar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
partire, disertare, abbandonare, lasciare, liberare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
restringere
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
verengen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
estreitar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
离开 , 放弃 , 腾出
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
使变窄
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
zawężać
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
wyjeżdżać, dezertować, porzucić, opuszczać, rzucić, opuścić
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
звужувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
покидати , залишати , кинути , покинути
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
abfahren, verlassen, aufhören
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از تنگ کردن
تصویر تنگ کردن
сужать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
покидать , дезертировать , бросить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از ترک کردن
تصویر ترک کردن
ออกเดินทาง , หนีไป , ละทิ้ง , ออก , เลิก , ออกไป
دیکشنری فارسی به تایلندی